اعمال تصادفی از مهربانی را انجام دهید و چهره خدا را ببینید

اعمال تصادفی از مهربانی را انجام دهید و چهره خدا را ببینید

خداوند گناه ما را وقتی خودش مقایسه می کند با دیگران مقایسه نمی کند. خدا یک استاد دانشگاه نیست که "بر روی منحنی" قرار بگیرد.

در سال های اخیر ، من نسبت به برخی از اعضای سلسله مراتب کلیسا بسیار انتقاد کرده ام. مطمئناً ، برخی از پیشکسوتان ظلم وحشتناک نسبت به بی گناهان داشته اند ، همراه با عدم دلسوزی و آمادگی برای پوشاندن هر چیزی که می تواند آنها را متهم کند یا کلیسا را ​​شرمنده کند. جنایات شگرف این مردان ، تبشیر کاتولیک را تقریبا غیرممکن ساخته است.

گناهان آنها باعث ایجاد یک مشکل عمدتاً فاقد فشار ، یعنی اینکه - در مقایسه - گناهان کمتر ما علیه دیگران عجیب و غریب به نظر می رسد. ممکن است اقدامات خود را با تفکر توجیه کنیم ، "اگر من چیزی برای اعضای خانواده غیرقابل توصیف گفتم یا یک غریبه را فریب دهم چه می شود؟ معامله بزرگ نگاه کنید که آن اسقف چه کرد! وی گفت: "آسان می توان فهمید که چگونه این روند فکر می تواند رخ دهد. پس از همه ، ما در جامعه ای زندگی می کنیم که ما را ترغیب می کند خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. اما خداوند گناه ما را تا جایی که خودش را با دیگران مقایسه نمی کند ، ارزیابی نمی کند. خدا یک استاد دانشگاه نیست که "بر روی منحنی" قرار بگیرد.

عدم موفقیت ما در دوست داشتن دیگران - اعمال تصادفی ما از شرارت - می تواند تأثیر منفی بر دیگران بگذارد. اگر از انجام همدلی ، شفقت ، درک و مهربانی نسبت به اطرافیان خودداری کنیم ، آیا می توانیم صادقانه خود را مسیحی بنامیم به هر معنی معقول؟ آیا ما تبشیر می کنیم یا به جای آن ، مردم را از کلیسا بیرون می کشیم؟ ما می توانیم خودمان را به دانش خود در مورد ایمان و جزم تبریک بگوییم ، اما باید اولین نامه سنت پاول را به قرنتیان در نظر بگیریم:

اگر من به زبان مردها و فرشتگان صحبت می کنم ، اما عشق ندارم ، یک گونگ پر سروصدا یا یک غذای پر سر و صدا هستم. و اگر من قدرت نبوی داشته باشم و همه رازها و همه دانشها را بفهمم ، و اگر همه ایمان داشته باشم ، تا کوهها را بردارم ، اما عشق ندارم ، من هیچ نیستم.

ما آن را بر اقتدار کتاب مقدس داریم: ایمان بدون عشق چیزی جز کاکوفونی خالی از غم نیست. به نظر می رسد بسیار شبیه به دنیای امروز ما است.

تقریباً هر ملت روی زمین توسط مشکلات و اشکال مختلف ناآرامی محاصره شده است که به نظر می رسد هر روز بدتر می شوند ، اما به نظر می رسد همه آنها ناشی از یک علت مشترک هستند: ما نتوانسته ایم عشق بورزیم. ما خدا را دوست نداشتیم؛ بنابراین ، ما نسبت به همسایه بی ادب بودیم. شاید ما فراموش کرده ایم که عشق به همسایه - و عشق به خود ، برای آن موضوع - از عشق به خدا گسترش می یابد .اما حقیقت اجتناب ناپذیر این است که عشق به خدا و عشق به همسایه برای همیشه متصل.

از آنجا که از بین بردن این واقعیت آسان است ، باید دید خود را نسبت به همسایه خود احیا کنیم.

ما یک انتخاب داریم. ما می توانیم دیگران را فقط برای لذت و مطلوبیت خود بدانیم ، که اساس این سؤال است: چه کاری می تواند برای من انجام دهد؟ در فرهنگ پورنوگرافی فعلی ما ، شکی نیست که ما از این دیدگاه سودمند مورد حمله قرار می گیریم. این نمای صفحه راه انداز برای بدخوابی تصادفی است.

اما ، با توجه به پیام رومیان 12:21 ، ما می توانیم شرارت را با مهربانی غلبه کنیم. ما باید انتخاب کنیم که هر فرد را به عنوان کار منحصر به فرد و شگفت انگیز خداوند که هست ، ببینیم. ما به گفته فرانس شید ، ما به مسیحیان دعوت شده ایم كه دیگران را مورد بررسی قرار دهیم ، "نه برای آنچه می توانیم از آن خارج شویم ، بلكه برای آنچه خدا در آنها قرار داده است ، نه برای آنچه می توانند برای ما انجام دهند ، بلكه برای آنچه واقعی است در آنها است. " شید توضیح می دهد که دوست داشتن دیگران "ریشه در عشق ورزیدن به خدا برای چه کسی دارد".

همراه با لطف ، این دستورالعمل برای بازیابی خیرات و مهربانی است - دیدن هر فرد به عنوان خلوص منحصر به فرد خداوند است.هر کس در اطراف ما موجودی با ارزش غیرقابل ارزیابی است که خداوند از تمام ابدیت دوست داشته است. همانطور که سنت آلفونسوس لیگووری به ما یادآوری می کند ، "فرزندان مردان ، خداوند می گوید ، به یاد داشته باشید که اول از همه من شما را دوست داشتم. شما هنوز به دنیا نیامده اید ، خود دنیا وجود نداشت و حتی در آن زمان من شما را دوست داشتم. "

صرف نظر از هر اشتباهی که در زندگی خود مرتکب شده اید ، خداوند شما را از همه ابد دوست داشته است. در دنیایی که از شرارت وحشتناک رنج می برد ، این پیام دلگرم کننده ای است که باید منتقل کنیم - برای دوستان ، خانواده ، غریبه ها. و چه کسی می داند؟ در بیست سال ، شاید شخصی به شما مراجعه کند و به شما اطلاع دهد که چه تأثیرات قدرتمندی در زندگی آنها داشته است.

پائولو تسلیون